دیکشنری
flesh day
flɛʃ de͡i
فارسی
1
عمومی
::
روزپرهیزشكنی، روزگوشت خوردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLEET OF FOOT
FLEET OILERS
FLEETING
FLEETING GLANCE
FLEETLY
FLEETNESS
FLEGE
FLEMING
FLEMISH
FLENCH
FLENSE
FLESH
FLESH AND BLOOD
FLESH BRUSH
FLESH COLOUR
FLESH DAY
FLESH HOOK
FLESH OUT
FLESH POTS
FLESH RED
FLESH WOUND
FLESHER
FLESHINESS
FLESHING
FLESHINGS
FLESHLINESS
FLESHLY
FLESHMENT
FLESHMONGER
FLESHPOTS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید